مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:46108 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:19

ديدگاه فلاسفه اسلامي در مورد معيار استواري شناخت چيست؟
در فلسفه اسلامي مطابق موازيني، انديشههاي انساني بر دو دسته تقسيم ميشوند، انديشههاي نظري و انديشههاي بديهي، و معيار شناخت انديشههاي نظري اين است كه نظريههاي بديهي آن را تصديق كند، و صحت آن را تضمين نمايد و شناختهاي بديهي نيازي به معيار ندارند و به اصطلاح «خود معيار» ميباشند، و از نظر وضوح و روشني به حدّي رسيدهاند كه نيازي به اثبات ندارند. و به عبارت ديگر انديشههاي انسان، گاهي به صورت تصوّر است و گاهي به صورت تصديق. در انديشههاي تصوري حكمي وجود ندارد مانند تصور فردي از انسان و درخت و زمين و آسمان، در حالي كه انديشههاي تصديقي، با حكم همراه است و انسان به طور يقين درباره فردي حكم ميكند و ميگويد: احمد دانشمند است.
هر يك از انديشههاي تصوري و تصديقي، بر دو نوع است:
1ـ فكري و نظري است كه به استدلال و برهان نياز دارد، و اين رشته از انديشههاي انساني، از طريق نوع دوّم شناخته ميشوند.
2ـ بديهي و غير نظري است كه خود شناخه ميباشند و از وضوح و روشني به حدّي ميرسند كه نياز به معيار ندارند.
چه بسا صحّت يك شناخت نظري، به وسيله شناخت نظري ديگر، تضمين ميشود، و آن نيز به وسيله سومي شناخته ميشود، ولي سرانجام به جايي ميرسد كه آخرين حلقه از اين شناختها، به يك شناخت بديهي ميرسد، كه صحّت همه را تضمين ميكند.
آنان ميگويند: تمام شناختهاي نظري سرانجام بايد به شناخت بديهي برسد كه «خود معيار» باشد و در شناخت آن، به معيار ديگري نياز نباشد و اگر حقيقت به غير اين صورت تصور شود، بايد شناختهاي نظري ما تسلسل وار پيش بروند و به جايي منتهي نگردند. براي جلوگيري از اشكال تسلسل، بايد شناختهاي نظري در نقطهاي متوقف شوند كه ديگر به هيچ نوع معياري نيازمند نباشد.
در اين منطق، صحت همه شناختها حتي صحت تجربه و آزمايش، با شناختهاي بديهي تضمين ميشوند. برخي در تشخيص منطق ارسطو دچار اشتباه شدهاند و منطق ارسطو را منطق تعقلي و تفكري، و منطق جديد را منطق تجربه و آزمايش ميخوانند، و چنين وانمود ميكنند كه دو نوع منطق داريم، منطقي بر پايه تعقل و تفكر و منطقي بر پايه تجربه و آزمون، در حالي كه يك چنين معرفي از منطق ارسطو كاملاً اشتباه است، تجربه در منطق ارسطو جاي شامخي دارد، ولي وي معتقد است كه صحّت همه چيز حتي امور تجربي را نيز بدون اعتماد به يك شناخت بديهي نميتوان تضمين كرد. فرق است ميان اين كه بگوييم تجربه اعتبار و ارزشي، ندارد و اين كه بگوييم صحت تجربه را شناخت ديگري مانند شناخت بديهي تضمين كند، و منطق ارسطو بر پايه دوّم استوار است نه بر پايه اوّل.
خلاصه، تفاوت منطق ارسطو و منطق «فرانسيس بيكن» اين نيست كه يكي متكي به عقل و ديگري متكي به تجربه است بلكه تجربه در هر دو مكتب از احترام خاصي برخوردار است، تفاوت اين جاست كه منطق ارسطو، تمام شناختهاي نظري را خواه با تفكر ثابت شود يا با تجربه، به شناختهاي بديهي منتهي ميسازد، و از طريق يك شناخت بديهي بر صحّت شناختهاي ديگر، صحه ميگذارد، در حالي كه در منطق فرانسيس بيكن، صحّت تمام شناختها با تجربه و عمل تضمين ميگردد.

: آية الله جعفر سبحاني
شناخت در فلسفة اسلامي

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.